ترسیم چهره زنان و مردان مشهور شاهنامه توسط هوش مصنوعی + فیلم

ابزارهای هوش مصنوعی این روزها با طراحی چهره های مختلف توجه زیادی رو جلب کردند. اینبار نوبت به زنان زیبا و مردان اسطوره ای شاهنامه رسید که توسط هوش مصنوعی ترسیم شوند. در ادامه چهره زنان و مردان مشهور شاهنامه رو میبینیم که هوش مصنوعی آن ها رو بر اساس ویژگی ها طراحی کرده است.

چهره مردان اسطوره ای شاهنامه از نگاه هوش مصنوعی

شاهان دوره صفویان از نگاه هوش مصنوعی چه شکلی بودن؟ + فیلم

چهره زنان زیبای شاهنامه از نگاه هوش مصنوعی

معرفی کوتاه برخی از شخصیت های شاهنامه

کاوه آهنگر

این قهرمان شاهنامه، یک آهنگر کاملا معمولی بود. قرار بود که زندگی اش را بکند اما زندگی او مقارن شد با ظلم و ستم ضحاک یا اژی دهاک. سرانجام با همراهی فریدون، توانست یک شورش همگانی را علیه ضحاک راه بیندازد. نشانش هم، درفش کاویانی است که پیشبندی چرمینه است که بر سر نیزه ای آویزان شده.

رودابه

رودابه که بعدها همسر زال و البته مادر رستم شد، دختر مهراب کابلی و سیندخت بود. زال که یک بار گذرش به کابل افتاد، عاشق او شد. البته موانعی سر راه آنها وجود داشت. سام، پدر زال هم رفت و کابل را محاصره کرد. خلاصه کلی برو بیا صورت گرفت تا سرانجام به واسطه درایت و خیراندیشی سیندخت، این وصلت شکل گرفت و سام، در همان جلسه ای که سیندخت به صورت ناشناس و فرستاده دربار کابل نزدش آمده بود، دختر وی را برای پسرش خواستگاری کرد. می گویند رودابه عمری دراز کرد و بعد از مرگ رستم، به مرز دیوانگی رسید.

رستم

 رستم، معروفترین اسطوره ادبیات ایران است. اولین عمل سزارین دنیا را، برای خارج کردن این کودک عظیم الجثه از شکم رودابه انجام داده اند که برای همین، ما ایرانی ها به عمل سزارین، «رستم زایی» می گوییم. خورد و خوراک و تمرین و ... او چند برابر آدم های عادی بوده است. سه تا پادشاه را هم آورده و بر تخت سلطنت نشانده است. البته آخر عمری، حریف فرزند خودش نشد و دوباری از سهراب شکست خورد اما بالاخره او را در یک تراژدی غمبار شکست داد و خودش هم سرانجام توسط نابرادری اش شغاد، گرفتار چاه شده و کشته شد.

زال

این پهلوان نامی شاهنامه، پدر رستم است. وقتی که به دنیا آمد موهای بدنش سفید بود؛ به خاطر همین، ترسیدند که به پدرش، خبر تولد این نوزاد عجیب را بدهند اما بعد از یک هفته، بالاخره یکی پیدا شد و خبر تولد او را به سام داد.

سهراب

 شاهنامه همانقدر که خواندنش آدم را از این همه دلاوری و افتخار به وجد می آورد، در برخی موارد، آدمی را حسابی به هم می ریزد. از جمله اینکه سهراب، به دست رستم کشته شود، از جمله اینکه کیکاووس، چند بار توسط رستم نجات پیدا می کند ولی وقتی که رستم از او تقاضای نوشدارو برای نجات فرزندش می کند، به طور عمد تعلل می کند تا این دو پهلوان به هم نرسند و ... سهراب، وقتی که می فهمد فرزند رستم است، قصد می کند توران و ایران را فتح کرده و یکجا تحویل پدرش دهد. افراسیاب که از این قصد باخبر می شود، او را راهی جنگ با ایرانیان می کند. کیکاووس هم که از این قصد باخبر می شود، در رساندن نوشدارو تعلل می کند.