شناسه خبر: ۱۱۷۸۹
لینک کوتاه کپی شد

خلاصه رمان بامداد خمار | کتاب صوتی بامداد خمار

خلاصه کتاب بامداد خمار + نسخه صوتی

خلاصه کتاب و کتاب صوتی بامداد خمار را اینجا دریافت کنید و با محتوای جذاب آن به‌ صورت صوتی و متنی آشنا شوید.

رمان بامداد خمار

پر بازدید

ترینی‌ها :

اگر دوست دارید داستان بامداد خمار را بدون خواندن کل کتاب بشناسید، این خلاصه مناسب شماست. در این مطلب مهم‌ترین اتفاقات و شخصیت‌های رمان را مرور می‌کنیم. علاوه بر متن خلاصه، نسخه صوتی آن هم آماده شده تا بتوانید داستان را در هر زمان و مکان گوش کنید. این راه ساده‌ای است برای تجربه جذاب داستان عاشقانه و پرحاشیه بامداد خمار.

خلاصه کتاب بامداد خمار

"بامداد خمار" سرگذشت عشق پرشور و شتاب‌زده دختری پانزده ساله به نام مجبوبه از طبقه متمول و نسبتا اشرافی اوایل سلطنت رضا شاه، نسبت به جوانی تهی‌دست از طبقه پایین اجتماع است. عشقی خام که دختر جوان را بر آن می‌دارد تا به رغم مخالفت اطرافیان و با رد عواطف عاشقانه و پیشنهاد ازدواج پسر عمویش _ منصور _ و با قبول محرومیت از پدر و مادر طی مراسمی ساده به عقد رحیم شاگرد دکان نجاری سرگذر، در آید. آشیانه عشق محبوبه که به مدد پدرش بصیر الملک در خانه‌ای کوچک و محقر جایگزین می‌شود به مرور زمان به شکنجه‌گاهی جهنمی مبدل می‌گردد. دختر جوان در زندگی جدید که با زندگی مرفه و بی‌غم و رنج گذشته فرق بسیار دارد و با حشر و نشر با مادر رحیم که زنی بی سواد و طماع و دسیسه‌گر است و شوهری که به تدریج جاذبه خویش را از دست می‌دهد و تحت تأثیر ناپختگی و جهالت خویش و نیز پاره‌ای از خصوصیات حاکم بر طبقه خود چهره‌ای خشن و مغایر با تصورات نخستین دختر نشان می‌دهد گرفتار برزخی از عشق و نفرت می‌شود. در این میان وجود الماس پسر کوچک آن دو و نیز شراره های کم سوی عشق در حال احتضار، یگانه رشته‌ای است که این پیوند نامتجانس را دوام می‌بخشد و لحظاتی از شادی و سعادت گذرا را به زن هدیه می‌کند.

محبوبه آن زمان که از جاذبه‌های صوری مرد رها می‌شود و آماج آزار و ضرب و شتم او قرار می‌گیرد و به عمق اشتباه جوانی خود پی می‌برد از به دنیا آوردن فرزندی دیگر سرباز می‌زند و با توسل به شیوه‌ای خطرناک جنین خود را می‌اندازد و بر اثر عواقب سوء آن برای همیشه نازا باقی می‌ماند. الماس خردسال نیز پس از چندی بر اثر غفلت مادر رحیم در حوض خانه همسایه غرق می‌شود و محبوبه از شدت افسردگی در بستر بیماری می‌افتد. رحیم که به زودی غم از دست دادن فرزند را به فراموشی می‌سپارد به خیانت‌های خویش ادامه می‌دهد و تلاش دارد تا با اغوای محبوبه خانه و دکان جهیزیه او را به تملک خویش درآورد. ولی این بار محبوبه به قیمت خرد شدن در زیر ضربات سنگین رحیم و پس از کشمکش تن به تن با مادر او موفق می‌شود خود را از آن زندان رها سازد و به آغوش خانواده پدری و زندگی آرام و بی دغدغه سابق بازگردد.

منصور که در مدت 8 سال دوری محبوبه از محفل خانوادگی دو همسر اختیار کرده و دارای فرزندانی است و کماکان خاطره عشق محبوبه را در دل دارد به اصرار همسر خویش _ نیمتاج _ که زنی متدین و دارای کمالات و ادیب اما آبله روست. محبوبه را به ازدواج خویش در می‌آورد! بدین سان مثلث عشق محبوبه منصور و نیمتاج شکل می‌گیرد که در آن هر سه قهرمان تلاش دارند تا آلام و رنج‌ها و احساسات پرشور خویش را از دیگران پنهان نگاه دارند. محبوبه مالامال از حسادتی زنانه و در آرزوی داشتن فرزندی از منصور، نیمتاج در حسرت زیبایی محبوبه و هراس از دست دادن همسر و فرزندان و منصور درگیر روابطی دوگانه از یک سو عشق سوزان به محبوبه و از سوی دیگر تکلیف وجدانی نسبت به نیمتاج و در موقعیتی مغایر با اعتقادات قلبی و افکار روشنفکرانه خویش. آنان به زندگی غیر متعارف و به ظاهر مسالمت‌آمیز خویش ادامه می‌دهند تا عاقبت این تنش پنهان میان سه قهرمان با توسل محبوبه به ایمان و تسلیم او به سرنوشت به آرامی می‌گراید. سرانجام پس از سال‌ها با مرگ نمیتاج و منصور این مثلث از هم می‌پاشد و محبوبه با فرزندان منصور تنها می‌ماند.

رمان از طرح داستان در داستان پیروی می‌کند. اما تسلسل وقایع در داستان اصلی به یکدستی حفظ می‌شود. شخصیت‌ها ساده و تک بعدی ترسیم می‌شوند و تنها شخصیت راوی یعنی محبوبه است که ابعاد پیچیده‌ای می‌گیرد و به صورت تلاطم درونی یک زن در بستر حوادث زندگی به تفصیل بیان می‌شود. همین کندوکاوهای یک سویه در عالم ذهنی راوی و گفتگوهای درونی او (که به خصوص در فصل دوم شکل اغراق آمیز و گاه تصنعی می‌گیرد) و بی توجهی به ذهنیات قهرمانان دیگر (رحیم و مادرش) به انسجام رمان و قدرت تأثیر گذاری برخواننده نکته‌بین لطمه می‌زند. این کاستی البته در بخش سوم که در آن نویسنده استادانه تألمات روحی محبوبه و تا حدی قهرمانان دیگر را به نمایش می گذارد برطرف می‌شود.

انتقال خصوصیات زمان و مکان به خواننده بسیار سطحی است و تنها به مدد کاربرد نام بعضی از  اشیا و نشانه‌ها از قبیل کالسکه اندرونی، پیچه و روبنده، سعی در فضاسازی می‌شود. در پردازش شخصیت‌ها که جملگی از نظرگاه قهرمان (راوی) داستان توصیف می‌شوند، ضعف کلی دیده می‌شود و عدم تنوع زبان آن‌ها این ضعف آشکار را دو چندان می‌سازد. در مجموع خواننده نباید در این اثر جویای مضامین پیچیده اخلاقی و فلسفی یا شگردهای ادبی باشد.

رمان سیری است در دنیای زن با قلمی زنانه؛ و نویسنده تلاش دارد تا در این کندوکاو تنها به احساسات عاشقانه و آسیب‌پذیری زن و زنجیرهای اسارت او بپردازد. در این میان مضمون ساده و در عین حال قابل تعمق داستان که بیانگر مرز باریک میان عشق و هوس و خطاهای جوانی است و قهرمان زن را به عمری رنج و اندوه یا به قول نویسنده در خماری پس از مستی هوس، باقی می‌گذارد متأسفانه گاه با برخی کلی گویی‌ها و اخذ نتایج اجتماعی از جانب نویسنده بی آن که پشتوانه منطقی و پذیرفتنی در رمان داشته باشد، به شدت لطمه می‌بیند. این در حالی است که نویسنده سعی دارد تا شکل ساده رمان را حفظ کند و تنها به بیان زندگی چند انسان خارج از تأثیرات محیطی و اجتماعی در چارچوب کشمکش عشق و نفرت و تفاهم و عدم تفاهم و خوب و بد بپردازد. بدین سان مضمونی عام و روان شناختی که در هر نوع رابطه عشقی حتی درون یک طبقه اجتماعی واحد می‌تواند مصداق یابد گاه پی آمد اختلاف طبقاتی جلوه گر می‌شود.

کتاب صوتی بامداد خمار

کتاب صوتی بامداد خمار

بخش اول

بخش دوم

بخش سوم

بخش چهارم

بخش پنجم

بخش ششم

بخش هفتم

بخش هشتم (پایانی)

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر