بیوگرافی شهرام لاسمی (قلقلی)؛ داستان زندگی و مسیر هنری

شهرام لاسمی با نام هنری «قلقلی» یکی از خاطره‌سازترین چهره‌های تلویزیون برای کودکان دهه ۶۰ و ۷۰ است. او با بازی متفاوت و بدون کلام، سال‌ها شادی و لبخند را به خانه‌های ایرانی آورد و به نمادی ماندگار در برنامه‌های کودک تبدیل شد. قلقلی با حرکت‌ها و شیطنت‌های کودکانه‌اش توانست جایگاه ویژه‌ای در دل مخاطبان پیدا کند. در ادامه  به بیوگرافی، زندگی شخصی و مسیر هنری شهرام لاسمی خواهیم پرداخت.

معرفی قلقلی یا شهرام لاسمی

• متولد ۲۶ آذر ۱۳۴۳ در تهران (60 سال)
• بازیگر و مجری کودک
• متاهل و دارای 2 فرزند 

زندگی شخصی و ازدواج قلقلی

دوران کودکی او با سختی‌هایی همراه بود و پس از جدایی والدین، او و مادرش شرایط دشواری را پشت سر گذاشتند. شهرام لاسمی در فروردین سال ۱۳۶۷ وقتی ۲۴ ساله بود با همسرش خانم «عاطفه پازوکی» چهره پرداز ازدواج کردند که ثمره این زندگی یک دختر به نام مهسا و یک پسر بنام مانی است مهسا در زمینه تدوین فعالیت دارد و مانی هم بازیگر و صداپیشه جوانی است.

فعالیت های شهرام لاسمی 

قبل از شروع کارم در تلویزیون، در شهر بازی تهران کار می‌ کردم، آنجا در سالن نمایش طنز کودکان و نوجوان را روی صحنه می‌ بردیم. اتفاقاً شخصیتی که در نمایش‌های آنجا روی صحنه می‌ بردیم شباهت‌ های زیادی به «قلقلی» داشت که بعداً به شکل تکامل‌ یافته‌ تر در تلویزیون اجرا شد.

شروع مسیر هنری شهرام لاسمی یا قلقلی

قبل از شروع کارم در تلویزیون، در شهر بازی تهران کار می‌ کردم، آنجا در سالن نمایش طنز کودکان و نوجوان را روی صحنه می‌ بردیم اتفاقاً شخصیتی که در نمایش‌های آنجا روی صحنه می‌ بردیم شباهت‌ های زیادی به «قلقلی» داشت که بعداً به شکل تکامل‌ یافته‌ تر در تلویزیون اجرا شد او فعالیت حرفه‌ای خود را از سن ۲۱ سالگی آغاز کرد. ابتدا در تئاتر و سپس در تلویزیون وارد عرصه بازیگری شد. حضور او در برنامه‌های کودک، به ویژه با نقش قلقلی، باعث شد خیلی سریع محبوب شود.

تجربه بازیگری قلقلی

نقش قلقلی بدون دیالوگ و تنها با حرکات و ایما و اشاره اجرا می‌شد. این سادگی باعث شد او به یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های تلویزیون کودک تبدیل شود. از برنامه‌های مهم او می‌توان به «بازی، شادی، تماشا»، «دوقلوها» و «قلقلی در سرزمین قلک‌ها» اشاره کرد. وی کار هنری را از تئاتر تلویزیونی «رؤیاهای احتکار السلطان» آغاز کرد و سال ۱۳۶۸ با مجموعه «شنگول و منگول» بازیگری را هم تجربه کرد.

قلقلی و عمو قناد

با ورود به برنامه‌های کودک و همکاری با مجید قناد، کاراکتر «قلقلی» متولد شد. او نقش کودکانه‌ای را بازی می‌کرد که حرف نمی‌زد، و همین سکوت، تبدیل به راز ماندگاری‌اش شد. جالب اینکه این سکوت، تنها در قاب تلویزیون نبود؛ بلکه تا سال‌ها در زندگی واقعی‌اش هم سایه انداخت.من و آقای مجید قناد از زمان ایفای نقش برنامه «بازی ، شادی ، تماشا» ، با یکدیگر دوست هستیم و رفت و آمد خانوادگی داریم ، بچه های ما نیز با یکدیگر دوستان صمیمی هستند.

چالش‌ها و موفقیت‌های قلقلی

با وجود شهرت، شهرام لاسمی با مشکلات مالی و اجتماعی روبه‌رو بود. به دلیل محدودیت‌ها در تهران، بعدها به مشهد مهاجرت کرد و در آنجا علاوه بر ادامه فعالیت در تئاتر، به آموزش بازیگری نیز پرداخت.من سال ها به خاطر نقش قلقلی در اجتماع حرف نمی زدم تا فضای ذهنی مخاطبانم به هم نریزد و همین باعث می شد که خودم وارد نوعی سکوت و انزوا شوم و حتی شخصیتی درون گرا و افسرده پیدا کرده بودم.

فغالیت های قلقلی و خانواده او

شغل دوم !جسته و گریخته در یک آموزشگاه بازیگری به کودکان و نوجوانان آموزش می دهم و در کارگاه های مختلفی که در دانشگاه ها برگزار می شود هم تدریس می کنم.  همه خانواده‌ ام به هنر و سینما علاقه دارند؛ دخترم کار تدوین می کند، دامادم در خبرگزاری کارهای گرافیکی و تدوین انجام می دهد پسرم مانی هنرجوی آموزشگاه بازیگری کودکان و نوجوانان است و مشغول تمرین کار تئاتر می باشد و همسرم هم کارشناس گریم و چهره‌ آرایی هستند.

صحبت های قلقلی در برنامه رک

لاسـمی برای اولین‌بار از روزهای تلخ کودکی‌اش گفت:

مادرم وقتی فهمید من پسرم، گفت: من دختر می‌خواستم، من نمی‌خوامش و حاضر نشد به من شیر بده. سال‌های نوجوانی‌اش هم آسان نبود؛ جدایی والدین، بی‌محبتی، و حتی روزهایی که بدون صبحانه و ناهار به مدرسه می‌رفت. او از این سال ها گفت: نه صبحانه‌ای بود، نه ناهاری… فقط شب‌ها به احترام شوهر مادرم یه لقمه غذا بهم می‌رسید.

درباره افسردگی قلقلی 

 شهرام لاسمی فاش کرد که ۵۵ سال از عمر خود را با افسردگی دست و پنجه نرم کرده و ۱۵ سال تحت درمان دارویی بوده است. او همچنین از وضعیت فعلی خود گلایه کرد و گفت که ۱۳ ماه است بیکار است. به گفته لاسمی، در طول این سال‌ها به او فرصتی برای پیشرفت داده نشده و افرادی در مسیرش قرار گرفته‌اند که به جای کمک، می‌خواستند زمین خوردن او را ببینند.